-
چقدر زمان زود می گذره.
سهشنبه 18 آبانماه سال 1389 04:54
سلام وقتی به تاریخ آخرین پست نگاه می کنم می بینم زمان مث برق و باد می گذره انگار ۲۶ بهمن ۸۸ همین دیروز بود .البته مشغول بودن حالا می تونه فکری یا عملی باشه گذشت زمان رو تند می کنه. به هر حال زمان می گذره ولی مهم اینه که در طول زمانی که گذشته چه کار کردیم. در سال ۸۹ تحولات زیادی در زندگیم رخ داد بعد از چند ماه از شروع...
-
ولنتاین یا سپندارمذگان
دوشنبه 26 بهمنماه سال 1388 23:54
بالاخره اون شنبه ای که توی پست قبلی می گفتم رسید و شروع کردم به مطالعه ی کتابهای درسی البته نه برای دولتی چون بعد از فارغ التحصیلی وقتمو بیشتر با مسافرت یا کارهای دیگه می گذروندم البته وقتم چنان پر بود که فرصت زیادی پیدا نمی کردم ، تا اینکه به زمان ثبت نام دولتی رسیدم توی چند روزی هم که ثبت نام بود من مسافرت بودم و...
-
معافیت
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1388 12:53
بالاخره از خدمت سربازی معاف شدم البته من جدا" ترسی از خدمت نداشتم چون ترسی وجود نداره فقط زمانی که بایستی برای گذروندن اون طی بشه برای من مهم بود چون می شه این زمانو خیلی بهتر و مفیدتر گذروند . چند ماه پیش مدارکمو برای اعزام فرستادم که زمان اعزامم ماه 4 سال 89 بود اما بعدش به لطف خدا و اخویان از قانون سه برادری...
-
عکس های مسافرت
یکشنبه 22 شهریورماه سال 1388 14:31
تقریبا بعد از مسافرت آخری که یک روز قبل از شروع ماه رمضون بود همه ی روزهام تکراری شده و فعلا در تکرار به سر می برم و حرفی برای گفتن نیست فقط چند تا عکس از مسافرتهای این تابستون رو توی ادامه ی مطلب گذاشتم. تمامی عکسها از اواخر خرداد به این سمته. روستای جواهر ده در نزدیکی رامسر روستای جواهر ده - اگه می بینید زرده بخاطر...
-
مسافرت
جمعه 30 مردادماه سال 1388 15:25
با سلام ، تقریبا 5 ماهی از آخرین آپم می گذره .روزها مث برق و باد می گذرن. با یه چشم بهم زدن چندین ماه اومد و رفت . توی این مدتی که آپ نکردم یکی بخاطر ترم آخر و درگیر پروژه پایانی بودن بود و دیگه اینکه اتفاقاتی پیش اومد که مانع از این شد که حس و حال برای آپ کردن پیدا کنم. امسال با خیال آسوده بدون اینکه هیچ دغدغه ای...
-
نوروز مبارک
پنجشنبه 13 فروردینماه سال 1388 21:28
نوروز مبارک . این مدت اونقدر درگیر بودم که نتونستم پستی رو بنویسم هرچند اوقات بیکاری هم زیاد داشتم ولی خب حس نوشتن ایجاد نمی شد، ولی شکر خدا الان این حس ایجاد شده. بالاخره تعطیلات نوروزی امسال هم تموم شد و از شنبه روز از نو روزی از نو. تعطیلات امسال خیلی خوش گذشت کلا جمعمون جمع بود و می شه گفت بیشتر روزها هم پیک نیک...
-
بهار و زمستون
دوشنبه 28 بهمنماه سال 1387 19:37
بوی بهار در مسجدسلیمان و کلا خوزستان در حال اومدنه زمستون هم انگاری داره تموم می شه و هنوز طعم زمستون های چند سال پیش رو نچشیدیم یادش بخیر یادمه چندین روز پشت سرهم بارون می بارید ، صدای رعد و برق (به زبان محلی Tash perkoan or ghorom teragh ) چه حسی می داد واقعا در حسرت چند بارون و صدای رعد وبرق موندیم نمی دونم چرا این...
-
آنچه گذشت
چهارشنبه 2 بهمنماه سال 1387 18:58
بعد از مدت بسیار طولانی نزدیک به 2 ماه فرصتی شد تا بتونم آپ کنم دلیل آپ نکردن همونطور که می دونید مشغله ی درسی و همچنین امتحانات پایان ترم بودش هر چند هنوز هم امتحاناتم تموم نشده اما یه فرصت چند روزه پیش اومد تا بتونم آپ دیت کنم. توی این مدتی که نبودم ( البته بودم و اخبار رو دنبال می کردم ولی آپ نمی کردم مگه می شه یک...
-
یلدا مبارک
شنبه 30 آذرماه سال 1387 20:01
-
پیشگویی ۳
دوشنبه 13 آبانماه سال 1387 13:56
بالاخره زمستون هم شروع شد و دوباره هوای ابری و بارونی ..... الان که این پست رو می نویسم داره بارون می باره و بسیار فضای رمانتیکی هستش. این ترم استاد ها چندین پروژه بهمون دادن و ما هم مجبور به انجامشون هستیم. پروژه ای که برداشتم روشهای تولید متانول هست ، در علم و صنعت همیشه برای تولید یک محصول فرایند هایی رو طراحی می...
-
پیشگویی ۲
پنجشنبه 18 مهرماه سال 1387 19:32
امروز بعد از تعطیلات اولین روزی بود که دانشگاه می رفتم کلاس ها تشکیل شدن ، تقریبا جالب بود و خیلی خوشحال شدم دوستانم رو دوباره دیدم . این ترم ها برام جالبن چون آخرین ترم هایی هستش که دانشگاه می رم از یک نظر خوشحالم که داره تموم می شه و از سوی دیگه ناراحت به خاطر اینکه خیلی از دوستانم هم دیگه نمی بینم. خوب محیط دانشگاه...
-
پیشگویی
جمعه 5 مهرماه سال 1387 12:41
""" روح آفرینش به سوی پروردگار فریاد می کشد : (( برای چه کسی قالب مرا آراستی ؟ آفریننده من کیست؟ خشم و چپاول ، درندگی و خشونت مرا می آزارند ، من جز شما راهبر دیگری ندارم ، پروردگارا کشتزار خود را به روی من بگشای !)) داد و اندیشه نیک تو کی خواهد بود ؟ ای فرزانه !سلطنت ِ تو کی خواهد بود ؟ برای اینکه مردم...
-
تابستون
جمعه 8 شهریورماه سال 1387 21:15
خوب بالاخره امتحانات ترم تابستون هم دیروز تموم شد. و تقریبا یک زمان 20 روزه برای استراحت برام می مونه . چون از اول مهر روز از نو و روزی از نو. امسال به خاطر اینکه سال آخر هستم درسا همشون تخصصی می شن و تقریبا مشکل ، به همین خاطر مجبور شدم ترم تابستون چند واحدی بردارم تا ترم های بعد ساده تر شه.هر چند ترم تابستون اصلا...
-
چه خوب شد آن گاو مرد!!؟
سهشنبه 22 مردادماه سال 1387 19:00
"دوست من ، ما در اینجا ماده گاوی داریم که همه روزه ،چند لیتر شیر به ما می دهد. یک بخش از محصول را یا می فروشیم و یا در شهر همسایه با دیگر مواد غذایی معاوضه می کنیم. با بخش دیگر، اقدام به تولید پنیر، کره و یا خامه برای مصرف شخصی خود می کنیم و به این ترتیب به زندگی خود ادامه می دهیم..." استاد فیلسوف از بابت...
-
تولدم مبارک!!!
سهشنبه 8 مردادماه سال 1387 21:25
روز بعثت حضرت رسول (ص) را به جهانیان بخصوص دوستان خوبم تبریک می گم. امسال روز تولد من و تولد وبلاگم مصادف شد با بعثت حضرت رسول(ص). فردا وبلاگم یکساله می شه و خودم 23 ساله خوب بهر حال یک سال از تاسیس این وبلاگ گذشت و همچنین یک سال به سنم و به تجربیاتم اضافه شد. طی این یک سالی که از ایجاد این وب می گذره با وب های زیادی...
-
بالاخره به روز شدم
شنبه 5 مردادماه سال 1387 22:09
یه ماهی شده که به روز نشدم . خوب در این مدت اونقدر سرم شلوغ بود که وقت به روز شدن نداشتم. 17 تیر بود که امتحاناتم تموم شد به صورت کاملا mp3 در روز 18 تیربه مسافرت رفتم، مسافرتم تا 2 مرداد ادامه داشت و بسیار سفر خوبی بود. توی این سفر به شهر های تهران ، مشهد و همدان رفتم . که سفر مشهد حال و هوای خاصی برام داشت بخصوص...
-
پدر بزرگ، درباره چه می نویسید؟
دوشنبه 13 خردادماه سال 1387 12:49
درباره تو پسرم، اما مهمتر از آنچه می نویسم، مدادی است که با آن می نویسم. می خواهم وقتی بزرگ شدی، مثل این مداد شوی. پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید:"اما این هم مثل بقیه مداد هایی است که دیده ام " پدر بزرگ گفت: "بستگی دارد چطور به آن نگاه کنی؛ در این مداد پنج خاصیت هست که اگر به دستشان بیاوری، برای...
-
بزرگداشت یکصدمین سال کشف نفت در مسجدسلیمان
شنبه 4 خردادماه سال 1387 16:32
در شمال استان خوزستان سرزمینی کوهپایه ای وجود دارد که در طول تاریخ اسامی متفاوتی داشته است و اکنون مسجد سلیمان نامیده می شود . باستان شناسان و مستشرقین و کارشناسان تاریخ باستان به واسطه شواهد و آثار موجود مسجد سلیمان را همان پارسوماش باستانی می نامند . شهری که اقوام پارسی در سده هفتم قبل از میلاد در مسیر مهاجرت خود از...
-
کارآموزی
شنبه 21 اردیبهشتماه سال 1387 18:29
سلام بالاخره فرصتی پیش اومد تا بتونم به روز بشم. دو هفته ای که گذشت هفته های بسیار پر کاری برای من بود. در این روزها تجربیات بسیار جالبی کسب کردم. جاب های مختلف و بازدید های علمی مختلف رفتم که پر بودن از تجربیات و مطالب جالب. در اولین روزها از پتروشیمی بندر امام بازدید کردیم که اولین بارم بود که پتروشیمی به این بزرگی...
-
ماموریت
جمعه 30 فروردینماه سال 1387 23:04
چند روز پیش یه ماموریت پیش اومد و ما هم برای کسب تجربه رفتیم سر چاه تجربه ی بسیار جالبی بود هرچند بسیار خسته کننده بود. چاه مورد نظر بدلیل کاهش فشار نیاز به یکسری کارهایی داشت که باعث افزایش فشار و در نتیجه تولید نفت داشت. چاه در یک مکان بسیار دور افتاده و برهوتی حفاری شده بود و هیچ گونه امکاناتی در اون محل وجود نداشت...
-
سال جدید
جمعه 16 فروردینماه سال 1387 19:15
بالاخره تعطیلات هم تمام شد. امروز آخرین روز تعطیلات بود. 2 روز پیش تقریبا اخرین مهمان های نوروزی مون که برادرام بودن رفتن و چند روز دیگه هم برادر دیگه ام که خارج از کشور بود می ره. تعطیلات نوروز خیلی خوبه چون همه دور هم جمع می شن و کلا" دور و ورمون شلوغه. دوباره فردا تلاش برای درس وکار شروع می شه. امیدوارم امسال هم مث...
-
نوروز
پنجشنبه 1 فروردینماه سال 1387 00:59
با سلام خدمت تمام دوستانی که در این مدت چند ماهی که از تاسیس این وبلاگ می گذره من رو مورد لطف خودشون قرار دادن. امیدورام سال جدید برای همه ی ایرانیان بخصوص دوستان خوبم سالی پر از شادی ، امید ، موفقیت و سلامتی باشه . امیدوارم بتونیم قبل از شروع سال جدید همه ی کینه ها رو از دلامون پاک کنیم و سال جدید رو با دلی و قلبی...
-
چند تا عکس از پیک نیک
شنبه 25 اسفندماه سال 1386 19:44
چند تا عکس از طبیعت گذاشتم امیدوارم خوشتون بیاد. البته قرار بود دیروز آپ کنم اما اینترنت بخاطر انتخابات قطع بود. موفق باشید.
-
امید
دوشنبه 20 اسفندماه سال 1386 23:21
یکی بود یکی نبود، چهار شمع به آهستگی می سوختند و در محیط آرامی صدای صحبت آنها به گوش می رسید : شمع اول گفت: ” من صلح و آرامش هستم، اما هیچ کسی نمی تواند شعلهَ مرا روشن نگه دارد. من باور دارم که به زودی می میرم...“ . سپس شعلهَ صلح و آرامش ضعیف شد تا به کلی خاموش شد. شمع دوم گفت: ”من ایمان هستم . برای بیشتر آدم ها...
-
نمی دونم چرا؟
چهارشنبه 15 اسفندماه سال 1386 19:01
" ستایش خداوندی را سزاست که به قدرت والا و برتر و با عطا و بخشش نعمتها به پدیده ها نزدیک است . اوست بخشنده تمام نعمتها و دفع کننده تمام بلاها و گرفتاریها ، او را می ستایم در برابر مهربانیها و نعمتهای فراگیرش . به او ایمان می آورم چون مبداء هستی و آغاز کننده خلقت آشکار است . " ( نهج البلاغه) مدتیه کلاس های دانشگاه شروع...
-
شادی
یکشنبه 5 اسفندماه سال 1386 21:48
گاهی در زندگی دلتان به قدری برای کسی تنگ می شود که می خواهید او را از رویاهایتان بیرون بیاورید و در آغوش بگیرید! وقتی در شادی بسته می شود، در دیگری باز می شود. ولی معمولاً آنقدر به در بسته شده خیره می مانیم که دری که برایمان باز شده را نمی بینیم. به دنبال ظواهر نرو؛ شاید فریب بخوری. به دنبال ثروت نرو؛ این هم ماندنی...
-
هدیه
سهشنبه 30 بهمنماه سال 1386 22:53
نکته ها یی برگرفته از کتاب هدیه اثر دکتر اسپنسر جانسون : *حتی در شرایط بسیار دشوار ، هنگامی که بر آنچه در لحظه ی اکنون درست است تمرکز کنی، احساس شادی بیشتری خواهی داشت ، و در نتیجه انرژی و اعتماد لازم را برای کنار آمدن با آنچه امروز درست نیست ، به دست می آوری. *بودن در زمان حال به معنی از خود راندن پریشانی هاست، و...
-
اتفاق!!؟
جمعه 19 بهمنماه سال 1386 22:35
سلامی چو بوی خوش آشنایی ****** بدان مردم دیده روشنایی درودی چو نور دل پارسایان ****** بدان شمع خلوتگه پارسایی بالاخره امتحاناتم 16بهمن تمام شد و نمراتی که تا الان زدن تقریبا عالی بودن قرار بود بعد از اتمام امتحاناتم یعنی روز پنجشنبه یه سفر یک هفته ای برم تهران و حتی بلیط هم گرفته بودم اما بدلیل یک اتفاق این سفر کنسل...
-
هلو یا شلغم!!!
یکشنبه 14 بهمنماه سال 1386 20:43
یه داستان کوتاهی رو توی روزنامه ی ایران (شماره ی 3850) خوندم به نظر من جالب بود دلم نیومد واسه شما نزارم: من این داستان را بارها تعریف کردم، ولی چون خیلی دوستش دارم ،باز هم تعریف می کنم. یک روز یکی از دانشجویانم گفت: ((من می دونم چرا همیشه غمگین و نا امید هستم، به خاطر این که دلم می خواهد همه منو دوست داشته باشند و...
-
شام غریبان
شنبه 29 دیماه سال 1386 22:11
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع) نماز شام غریبان چو گریه آغازم ****** به مویه های غریبانه قصه پردازم به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار****** که از جهان ره و رسم سفر براندازم. ماه محرم رو به همه ی مسلمانان بخصوص شیعیان تسلیت می گم. بالا خره یه فرصتی کردم تا بتونم به روز کنم. همانطور که می دونید امتحانات شروع شده...