نشانی

در دنیایی که حتی کوچکترین چیز های بین ما می تواند تغییر ایجاد کند شادی و محبت فراتر از بدی خواهد بود.

نشانی

در دنیایی که حتی کوچکترین چیز های بین ما می تواند تغییر ایجاد کند شادی و محبت فراتر از بدی خواهد بود.

خستگی

امروز روز بسیار خسته کننده ای بود کلا چهارشنبه ها خیلی خسته کننده است بخاطر اینکه از صبح ساعت 9 میرم دانشگاه تا ساعت7 شب و تموم درس ها هم پشت سر هم ودرس های تخصصی واقعا در این روز فشار زیادی بهم وارد می شه. دیگه مجبورم.

بعد از حدود2 سال و اندی من حالا فهمیدم می تونم توی باشگاه پژوهشگران جوان ثبت نام کنم اونم از طریق یکی از دوستانم که در دفتر پژوهش دانشگاه کار می کنه. خیلی جالبه 2 سال یه جایی درس بخونی و از این چیزا بی خبر باشی برا من که جالبه! این طور که دوستم گفته امکاناتی که در اختیار دانشجو می زارن بدک  نیست.

چند روش برای کوچک کردن حجم عکس.

1 – اولین روش استفاده از فتو شاپ است. به این صورت که کافیه عکس رو توی فتوشاپ باز کنی وبدون هیچ تغییراتی اون رو سیو کنی اما زمانی که داری سیوش می کنی نوع فایل رو jpeg انتخاب کنی و اون رو ذخیره کنی.   

2- روش دوم اگه هیچ نرم افزاری روی کامپیوترمون نصب نباشه و فقط ویندوز داشته باشیم می تونیم از paint استفاده کنیم. به این صورت که عکس رو توی paint  باز می کنیم و از سربرگ image ، stretch/skew رو انتخاب می کنیم و یه پنجره ی کوچیک باز می شه که در قسمت stretch اون کادرهایی که 100٪ گذاشته رو به هر مقداری که می خوای کوچیک می کنی.

---------------------------------------------------------------------------------------------

زندگی جذبه ی دستی است که می چیند.

زندگی نوبر انجیر سیاه،در دهان گس تابستان است.

زندگی،بعد درخت است به چشم حشره.

زندگی تجربه ی شب پره در تاریکی است.

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد.

زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد.

زندگی دیدن یک باغچه از شیشه ی مسدود هواپیما است.

خبر رفتن موشک به فضا،

لمس تنهایی ((ماه))،

فکر بوییدن گل در کره ای دیگر.

                                                              (سهراب سپهری)

عید فطر مبارک

 

عید فطر  رو به همه ی دوستان تبریک می گم. امیدوارم عبادات روزداران در این ماه که گذشت مورد قبول خدا باشه.

این ماه عزیز هم گذشت .حالا باید یکسال دیگه منتظر باز شدن در های رحمت خدا به روی خودمان باشیم. نمی دونم امسال ماه رمضون برا من خیلی زود گذشت هنوز هم برا روزه گرفتن جا داشتم. سال های پیش منتظر بودیم تا عید فطر هرچه زودتر بیاد اما امسال نه ؟ امسال اصلا احساس ضعف یا گرسنگی شدید نکردم هر چند توی این ماه فعالیتم خیلی زیاد بود. خب خدا رو شکر که روزه گرفتن این ماه رو برا من آسون کرد.

خدایا این ماه رمضونی که گذشت رو اخرین ماه رمضون زندگیم قرار نده.

 

بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد***هلال عید بدور قدح اشارت کرد

ثواب روزه و حج قبول آنکس برد***که خاک میکده ی عشق را زیارت کرد


 

اولین روز درس

دیروز بطور رسمی کلاس ها شروع شدن و اولین روز درسی بود که بعد از تقریبا 2 ماه رفتم. اولین روزم با درس محاسبات عددی شروع شد با اطلاعاتی که از این درس دارم تقریبا می شه گفت ساده است استادی هم که این درس رو تدریس می کنه همین نظر رو داشت استاد خوبییه  یکی از ملاک هاش ارائه ی تحقیق بعد از اتمام هر فصل هست.البته با توجه به رشته ی تحصیلی. من کلا از تحقیق و کارهای عملی خوشم می یاد شاید بهمین دلیل از این استاد خوشم اومده. البته استاد خوش رفتاری هم هست.                                                                                                                      

دیروز یکی از اساتید ترم های قبلی مو دیدم خیلی وقت بود اونو ندیده بودم استاد خیلی خوبی بود و کلا با من بهتر بود از مقاله ای که قرار بود چند ترم پیش بنویسم پرسید. اون  زمان که با این استاد در مورد موضوع مقاله پرسیده بودم خیلی خوشش اومد ولی گفت که این موضوع بسیار سنگینیه و نیاز به بعضی درس ها داره که من تو اون زمان نخونده بودم هم اینکه یه کاری بود که نیاز به آزمایشگا ههای پیشرفته داره که دانشگاه ما نداشت و مقداری کمک کرد اما تو همون تحقیقات اولیه اش موندم وبه نتیجه نرسیدم. البته گفت ممکن این موضوع صرفه ی اقتصادی هم نداشته باشه. به همین خاطر دیگه بی خیالش شدم و هم اینکه توی ترم های بعد درسا سنگین شدن و کاملا بی خیال شدم. راستی اونجا بودم که در مورد مقاله پرسید: من هم گفتم بی خیالش شدم . اونم دیگه چیزی نگفت. همین.

 ******************************************************

هرگاه در طلب چیزی بر آمدی بلند همت باش.(حضرت علی(ع))

 

همواره افکار عالی و آرمان های والا را به ذهن خود راه دهید و از افکار کوچک و حقیر بپرهیزید.(منبع یا نویسنده: نمی دونم)

شب قدر

دیشب آخرین شب، شبهای قدر بود بالاخره این سه روز هم بعد از یکسال انتظار که خیلی یا داشتن تموم شد.دیشب شب 23 ماه رمضان بود که من از خیلی یا شنیدم این شب به احتمال زیاد شب قدر اصلی بود من هم که متاسفانه دو شب قبلی رو نتونستم برم چون خیلی خیلی خسته بودم یا شاید هم الیاس نگذاشت برم . دیشب با چند تا از دوستان هماهنگ کردیم و با اینکه مصلی با خونمون 200 ٬ 300بیشتر فاصله نبود رفتیم حسینیه ی دانشگاه  اونجا نسبت به مصلی خیلی جمع جور تر و خلوت تر بود. بعد از چند ساعت انتظار به علت مشغله ی امام جمعه بالاخره ایشون ساعت 12 اومدن. و ایشون صحبت هاشونو یه یک ساعتی طول فرمودن و بعد از اون مراسم شروع شد تا 3:45 صبح. دیشب نسبت به شب های قبل حسن های بیشتری داشت اینکه شب قدر که شب جمعه بود و سحرش سحر جمعه بود و ....

 

نجوای شبانه

                            ((ﻠﻳﻠﺔ القدر خیر من الف شهر))

(( آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است

                                           یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است))  

خدای بزرگ توی این روز های زیبا و شب های پر برکت از ات می خوام مارو یعنی همه ی ما بنده هاتو فراموش نکن هر چند می دونم فراموشی توی ذات ما آدماس نه تو. این تویی که می گم به خاطر بی ادبیم نیست به خاطر اینه که صمیمیتمو نشونت بدم. خدای بزرگ روح مون رو آرامش بده و نگذار روح مون دچار لغزش بشه.

                                                                            آمین یا رب العالمین

توی این شبای عزیز مارو از دعای خیرتون بی نصیب نگذارید.