نشانی

در دنیایی که حتی کوچکترین چیز های بین ما می تواند تغییر ایجاد کند شادی و محبت فراتر از بدی خواهد بود.

نشانی

در دنیایی که حتی کوچکترین چیز های بین ما می تواند تغییر ایجاد کند شادی و محبت فراتر از بدی خواهد بود.

بزرگداشت یکصدمین سال کشف نفت در مسجدسلیمان

در شمال استان خوزستان سرزمینی کوهپایه ای وجود دارد که در طول تاریخ اسامی متفاوتی داشته است و اکنون مسجد سلیمان نامیده می شود. باستان شناسان و مستشرقین و کارشناسان تاریخ باستان به واسطه شواهد و آثار موجود مسجد سلیمان را همان پارسوماش باستانی می نامند.شهری که اقوام پارسی در سده هفتم قبل از میلاد در مسیر مهاجرت خود از پارسوا به پارسارگاد در کوهپایه های زاگرس بنا کردند و آثار باستانی موجود نیز موید این قدمت است.قدمت تاریخی که برای مسجد سلیمان تخمین زده می شود از زمان پارسوماش در سده هفتم پیش از میلاد است و آثار باستانی موجود در منطقه نیز این قدمت را تایید می کند.

واقعیت این است که مسجد سلیمان آتشکده و یکی از کانون های گردهم آیی زرتشتیان بوده است و علت آن نیزنشت گاز ونفتی بوده است که از میان خاک و سنگ ها بالا می آمد و آتشکده های سرمسجد و بردنشانده را فروزان می کرده است وشاید این سرنخی شد برای باستان شناسان اروپای و آمریکایی تا بتوانند نخستین چاه نفت در خاور میانه را در این مکان کشف کنند.

ساعت چهار صبح بیست و ششم مه  1908 میلادی برابر با پنجم خرداد ۱۲۸۷ رینولدز (مسئول عملیات شرکت نفتی ویلیام ناکس دارسی) و همکارش  ویلسون در حالى که خارج از چادر هاى خود در هواى آزاد آرمیده بودند از صداى نامانوس چاه بیدار شدند. اندکى بعد نفت با فشار زیاد از عمق 360 متری از سطح زمین فوران کرد و آنها مشاهده کردند که نفت به ارتفاع ۵۰پا بالاتر از دکل حفارى فوران کرد. حفاران و کارگران سر از پا نمى شناختند. آنها دور دکل حلقه زدند و به رقص و پایکوبى پرداختند. نزدیک به هفت سال کار طاقت فرسا در عین ناامیدى و در آخرین روزها و ساعات به نتیجه رسیده بود.

                                           اولین چاه خاورمیانه در مسجدسلیمان

بدین ترتیب عصر نفت در ایران آغاز شد و دارسی و مظفرالدین شاه قاجار بدون آنکه هیچگاه یکدیگر را ملاقات کنند ، آغازگر صنعت نفت در ایران  و خاورمیانه شدند. ایران با صنعت نفت پوست انداخت و مناطق نفت خیز ان با شکل و رنگی فرنگی چشم ها را به خود خیره کرد.

                         اولین چاه خاورمیانه 1378

در پی آن نخستین راه آهن،نخستین نیروگاه برق،نخستین خیابان آسفالت،نخستین بیمارستان مدرن،نخستین مخابرات و ... در این شهر ساخته شد هرچند این شهر با دوران آبادی پیش از انقلاب بسیار فاصله گرفته و رو به ویرانی نهاده است با وجود اینکه فوران خون سیاه نفتش دیگر شهر های ایران و حتی جهان از جمله لندن را آباد کرد و دلیل روشن این گفته این است که روبروی در ساختمان شرکت نفت بریتیش پترولیوم انگلیس شیر فلکه یکی از چاه های مسجد سلیمان گذاشته شده بود و روی آن اینطور نوشته شده بود که : هر انگلیسی که از روبروی این شیر فلکه رد می شود باید به پاس خدماتی که این چاه به اقتصاد انگلیس کرد کلاه خود را به احترام بردارد . و این شهر همانند داستان ققنوس است که در آتش خود ساخته ی خود سوخت و خاکستر شد تا دیگری زاده شود وزندگی کند.

هر چند هم اکنون با تلاش شرکت بهره برداری نفت و گاز مسجدسلیمان تحولات خوبی در مسجدسلیمان صورت گرفته است.

 


                            100 سالگی

یکصدمین سال استخراج نفت در کشور، امروز با حضور وزیر نفت و جمعی از مقامات استانی خوزستان در نخستین نقطه استخراج نفت کشور در شهرستان مسجد سلیمان گرامی داشته شد.

 من هم در این آیین بزرگداشت شرکت کردم ضمنا فقط مختص پرسنل شرکت نفت بود و مردم عادی تعداد انگشت شماری بودند. آیین بزرگداشت با شکوهی بود و هرچند فقط شکوهش در چهار دیواری محل برگزاری بود و بیرون از محل چه بسا خیلی یا از اینکه در حال نزدیک شدن به 100 سالگی کشف نفت هستیم بی خبر بودند. چرا؟

یک انتقاد به صدا وسیما هست اونم اینکه اگر مسجدسلیمان یا حتی خوزستان جزئی از شمال کشور یا شمال غرب کشور بود الان از هفته ها قبل در تدارک تبلیغ برای این روز بزرگ بودند و تمامی جهان خبر دار می شدند اما همونطور که در تلویزیون دیدیم فقط به گفتن یه خبر خشک و خالی بسنده کردند.  

 

نظرات 8 + ارسال نظر
مریم شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:26 ب.ظ http://www.2377.blogfa.com

سلام.جالب بود.می دنی یاد چی افتادم اون جایی که گفتی نفت فوران کرد.یاد فیلم خون به پا خواهد شد.امیدوارم بیشتر رسیدگی کنن.مرسی.

دور از دیار یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:30 ق.ظ

منظورت از مال چیه ؟
آینده مسجدسلیمان در دستان فرزندانش است . آنها باید بکوشند و عملیاتشان در مرز حرف باقی نماند.

سلام مرسی از نظرتون. تصحیحش کردم.
من هم اینو قبول دارم ولی آیا نباید به تمامی مناطق ایران به یک چشم نگاه کرد بخصوص خوزستان و شهر های نفتی که ایران با کمک نفت اون زنده است .قبول کنید که ما به غیر از نفت هیچ صنعت با بازدهی بالا نداریم.پس همه ی ما نیاز به تشویق داریم . و تمامی این موفقیت هایی که در صنعت نفت بوجود اومده همه مدیون متخصصینی هستش که از دل این شهر و این استان زر خیز بیرون اومدند. چون تمامی متخصصین اون زمان نفت به غیر از خود انگلیسیها همه بومی های منطقه بودند.

کامبیز دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:23 ق.ظ http://kambiz-64.blogsky.com

سلام رئوف
حالت چطوره؟
خوش بحالت وزیر رو دیدی. آخه می گن هر ۱۰۰ سال یه بار این حوالی پیداشون میشه! به نظرت دفعه بعد من می بینمش؟!
منم می خواستم یه چیزی در این باره بنویسم ولی فرصتش رو پیدا نکردم و فقط یه شعر گذاشتم. مطلب کاملی گذاشته بودی٬ واقعا دستت درد نکنه .از شما هم دعوت رسمی می شود که برای خوندن اون شعره هر چه سریع تر به وبلاگ من سری بزنید. از آوردن بچه هم خودداری شود!

سلام
مرسی.
انشاالله .
دوباره مرسی.
چشم.

خودم سه‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:11 ب.ظ

سلام. انشالا خودت یه روز وزیر نفت میشی بیشتر به شهرهای نفتی بودجه میدی. کلا مطلب جالبی بود. عکس از همایش گرفتی بفرست سیم.

احسان چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:29 ق.ظ

< نفت٬ میراث راز آلود زمین که انسان با کشف آن پا به دیگر سیارات نهاد > استاد رجایی!

سلام
حالت خوبه رئوف
ببخشید که خیلی دیر اومدم
می بینم زدیش تو کار کارآموزی نویسی!
ما که وبلاگمون رو تعطیل کردیم رفت
مطلب مختصر و مفیدی نوشتی.
امتحانات نزدیکه٬ امیدوارم موفق باشی
بای...

سلام
مرسی شما خوبید؟
خواهش می کنم.
آره مطلب خواصی نبود.
چرا...؟
همچنین بای..

مریم چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:42 ب.ظ http://www.2377.blogfa.com

سلام.مرسی شما خوبی؟ممنون که سر زدی.

مریم جمعه 10 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:17 ق.ظ http://www.2377.blogfa.com

سلام.مرسی که سر می زنی تو هم موفق باشی.

سارا یکشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:06 ق.ظ http://sara-tanha.blogsky.com

پشت کاجستان ، برف.
برف، یک دسته کلاغ.
جاده یعنی غربت.
باد، آواز، مسافر، و کمی میل به خواب.
شاخ پیچک و رسیدن، و حیاط.

من ، و دلتنگ، و این شیشه خیس.
می نویسم، و فضا.
می نویسم ، و دو دیوار ، و چندین گنجشک.

یک نفر دلتنگ است.
یک نفر می بافد.
یک نفر می شمرد.
یک نفر می خواند.

زندگی یعنی : یک سار پرید.
از چه دلتنگ شدی ؟
دلخوشی ها کم نیست : مثلا این خورشید،
کودک پس فردا،
کفتر آن هفته.

یک نفر دیشب مرد
و هنوز ، نان گندم خوب است.
و هنوز ، آب می ریزد پایین ، اسب ها می نوشند.

قطره ها در جریان،
برف بر دوش سکوت
و زمان روی ستون فقرات گل یاس.

سهراب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد